دانلود سریال A Hundred Memories 2025

من دلم میخواست دختره به بابالنگ دراز برسه نه جوپیل چون جو پیل به نظرم اصلا عاشق نبود بیشتر وابسته دختره شده بود و دید هیشکی براش دختره نمیشه پس انتخابش کرد آخرشو دوست نداشتم

من اصلا نفهمیدم اینا کی رفتن تو رابطه🫡 جه پیل چندبار پیشنهاد داد رد شد بعدشم گفت دوست باشیم که رابطه‌شونم شبیه دوستی بود ولی یهو دختره اومد گفت کات کنیم …

به نظرم زیاد عشق نبود بیشتر تحت تاثیر جونگ هی قرار گرفته بود ولی عشقش به یونگ ره بالغانه‌تر بود …

یونگ ره چه دل بزرگی داشت اکثر آدما توی این موقعیت‌ها ممکنه فکر کنن نکنه هنوز پارتنرشون حسی به عشق قبلیشون داشته باشن به خصوص اینکه طرف همه‌ش جلو چشمشونه😅

با خودنویس یارو رو زد چرا فوبیای چیزای تیز داشت ولی فوبیای خودکار و خودنویس نداشت؟🙄

مهم نیست نقش یه دختر وحشیِ کله شَق و بازی کنه یا نقش یه دختر کیوت معصومِ مهربون ؛ در نهایت میرسه به کسی که میخوادش حتی اگر انتخابِ طرف نباشه اولش

یه دختر اشتباهی خوشش میومد اونم تازه در دوران دبیرستان اش ؛ ولی در نهایت آدم درستی رو انتخاب کرد وقتی بالغ تر شد و هیچ وقت هیچ کدوم از سونگ هی و یونگ ری رو گیج نکرد .

دختر خجالتی ، پر تلاش ، صلح طلبی که زیاد جذاب و خوشگل موشگل نیست و اعتماد به نفس ابراز احساسات اش و نداره و اونقدر قلب اش مهربونه که از خودش میزنه برای حال خوب دور و بریاش ، عاشقانه خانواده اش که کلی مشکل داره رو دوست داره ؛ کسی که تو عشق خیلی خالصه ولی ادم های دور و برش دیر متوجه خلوص میشن 🙂
عشق یونگ ری به جه پیل و خیلی دوست داشتم ؛ به نظرم خالص ترین عشق یه زن به یه مرد بود ؛ وقتایی که جی پیل به سونگ هی ابراز احساسات می‌کرد جلوی یونگ ری واقعا اشک تو چشمام جمع میشد برای یونگ ری و یونگ ری که ذره ایی حسادت منفی نسبت به سونگ هی نداشت یعنی هیچ وقت به خاطر یه پسر دیگه رفاقت اش و با سونگ هی به خطر ننداخت ( کاری که اکثر دخترا باهم نمی‌کنیم و به خاطر یه پسر کم ارزش میزنیم زیر سالها رفاقت ) و این برای من هیلی ارزشمند بود .

که به خاطر گذشته تلخ و نابسامان اش خیلی وقتا مانع خودش میشد و نمیتونست با احساسات اش صادق باشه و شاید چون خانواده براش معنایی نداشت تا قبل از آشنایی با یونگ ری حس کرد باید از احساس اش نسبت به جی پیل بگذره و خیلی چیزای دیگه
ولی با تمام اینا به شدت شخصیت اش و دوست داشتم ؛ دختر خوشگل ، جسور ، یکم سوِج ، با قلب مهربون و گنگ بالا

وجود اذیت هایی که کرده بود آخر سر سعی کرد خواهر اش و نجات بده و اینم برام خیلی جالب بود

اولا من این میزان از نفرت و هیت به جه پیل درک نکردم تا اخر سریال منتظر بودم یه ‌کاری بکنه که بفهمم چرا انقدر همه ریختن سرش اما هیچی،من به شخصه جه پیل دوست داشتم
و سر ماجرای اکس که خیلیا گفته بودن و شده بود دلیل بد بودن یونگ ره من هرچی نیمه اول سریال دیدم حتی بعدش زدم عقب نتونستم بفهمم دقیقا کجای داستان جه پیل و جونگهیون دوست دختر و دوست پسر بودن اصن من تا تایمی که یهو جونگهیون فهمید جه پیل عشق اول یونگ ره‌س هیچ عشقی از جانبش به جه پیل ندیدم اولش که جه پیل شمارشو به یونگ ره داد که بده به جونگهیون،پرتش کرد و گفت من فعلا تو فاز عشق و عاشقی نیستم بعد که جه پیل شخصا شمارشو به جونگهیون داد بازم هیچی که یهو سروکله داداشش پیدا شد جه پیل گفت پس بیا مثل دوست کنارهم بمونیم
بعد یهو که جونگهیون حوله جه پیل دید یه دیت به روز رفت بعد گفت بیا کات کنیم اصن کی جونگهیون عاشق چه پیل شده من هیچ عشقی ازش ندیدم بعد یهو میاد میگه جه پیل عشق اولم بود!!!!!!
اصن اینا به کنار بعد ۷ سال پاشدی اومدی انتظار چی داری
که همه منتظر برگشتت بوده باشن یا جه پیل نشسته باشه تو بیای داستان عشقیشو از اول شروع کنه
اونجاش که گفت جونگهیون همینه یهو میذاره میره همه چی پشت سرش رها میکنه خیلی دلم برای جه پیل سوخت
اصن به نظرم چه پیلم عاشق جنگهیون نشد،چه پیل جذب شباهتای زندگیش یا جونگهیون شد اگه عشق جه پیل،عشق در نگاه اول بود که خیلیا میگن باید همون دفعه اول تو سینما عاشق میشد یا اصن سر همون دیتشون
پس عشق تو نگاه اول نبود چون اگه یادتون باشه یه قسمت بود که بابای جه پیل داشت مامانشو میکشید جه پیل داد میزد میگفت بس کن وقتی جونگهیونم همین کلمه رو گفت حس کرد چون جونگهیونو به دلیل شباهتشون میفهمه پس حتما عاشق شده
و در مورد یونگ ره نمیدونم چرا هیچکس نمیگه یونگ ره اول عاشق جه پیل شده و بخاطر جونگهیون کنار کشید چون فکر میکرد اگه جه پیل جونگهیون دوست داره ،جونگهیونم میتونه عاشق جه پیل بشه و خوشبخت شه حتی اون سکانسم که مست کرد به جونگهیون گفت اگه خوشبخت نشی میکشتم و قطعا از ته دلش گفت اما دوستانی که از یونگ ره بدتون میاد چون فکر میکنید رفته با اکس دوستش ریخته رو هم مطمینم عاشق نشدین
عشق اینطوری نیست که تو تصمیم بگیری امروز عاشق شی بعد تصمیم بگیری فردا عاشق نباشی و تموم شه بره
یونگ ره خیلی سعی کرد پا رو دلش بذاره اما هردفعه با رفتار جونگهیون دودل میشد که خب حقم داشت جونگهیون یه روز میومد میگفت نه بابا چه پیل هیچی از من نمیدونه نمیتونیم باهم باشیم بعد فردا میومد میگفت حالا دارم راجبش فکر میکنم
و بازم میگم جونگهیون و جه پیل دوست دختر دوست پسر نبودن که بعد ۷ سال بخوان اکس هم بشن
من نیمه اول سریال خیلی دوست داشتم دوستیشون بی نهایت قشنگ بود اینکه همه جور هوای همو داشتن اما بعد ۷ سال که جونگهیون برگشت راستش رفتارای جونگهیون اذیتم میکرد نمیتونستم باهاش ارتباط بگیرم
جونگهیون برای من آدمی بود که هیچ وقت به آینده نگاه نمیکرد همیشه تو گذشته گیر میکرد
مثلا تو گذشته میگفت من خانواده ندارم به یونگ ره حسودیم میشه در صورتی که یونگ ره جونگهیون عضو خانوادش کرد
بعد ۷ سال اومده به یونگ ره میگه تقصیر تو بود که من رفتم من با خانواده تو خوشحال بودم
اصن یادش رفته یونگ ره فراریش داد که گیر نیوفته و به جای اینکه برگرده باهم به فکری با حال اوضاع کنن از ترسش رفت ۷ سال گم و گور شد و اخرم انداخت گردن یونگ ره اونایی که میگید برای یونگ ره فداکاری کرد،میتونست اون لحظه داد بزنه میتونست هلش بده اما یهو اومد خودنویسو فرو کرد تو شونش بخاطر ترومای خودش بود که داداشش میزدتش
اگه یونگ ره به ذهنش نمیرسید بره با اختلاس اون مرده تهدیدش کنه میوفتاد زندان اون وقت جونگهیون بازم میتونست همینقدر حق به جانب تمام اشتباهاتش بندازه گردن یونگ ره اصن نپرسید چطوری اون ماجرارو حل کردی،دچار مشکل نشدی،اصن چیشد
اون سکانس که به یونگ ره میگه من میخوام دوباره با جه پیل شروع کنم بهم کمک میکنی؟!!!!
در صورتی که میدونست یونگ ره جه پیل دوست داره
واقعا انتظار چه جوابی داشت که یونگ ره دوباره پا رو دلش بذار
یونگ ره ۷ سالو کنار چه پیل نمونده بود که با محبت و حمایت جه پیل عاشق خودش کنه یونگ تو نیمه اول سریالم همچین شخصیت مهربون حمایتگری داشت ولی تو این ۷ سال انقدر بهم نزدیک شدن انقدر خالصانه محبتاشونو خرج هم کردن که دیدن واقعا بهم حس دارن و جونگهیون یهو بعد ۷ سال بی خبری اومد انتظار داشت یهو ورق برگرده،جونگهیون تو این ۷ سالم زندگی سختی نداشت اگه چیزی از نامادریش اذیتش میکرد تقصیر خودش بود چرا باید بیاد جای دختر مرده یه زن بگیره و محبت کاملا الکی دریافت کنه اگه بخاطر تجربه یه زندگی مرفه بود که خب خودشم فهمید فقط پول خوشبختی نمیاره اما بازم سعی نمیکرد از اون زن فاصله بگیره حتی بعد اینکه زد در گوشش همه اینجا گفتن یونگ ره نباید میرفت سمتش نباید اون حرفارو میزد،به نظرم من حرفای یونگ ره دقیقا حرفای یه دوسته که دوستت داره
و جونگهیون اومد تمام اشتباهاتشو انداخت الکی گردن یونگ ره که خودشو خالی کنه و حتی این مسابقه میس کریا من کار ندارم رویای قدیمی جونگهیون بوده یا چی وقتی مامانش اجازه نداد شرکت کنه کاملا قبول کرد ولی وقتی فهمید یونگ ره میخواد شرکت کنه از سر حسادتش شرکت کرد درصورتی که یونگ ره فقط بخاطر رویاش که دانشگاه رفتن بود شرکت کرد نه اینکه بخواد جونگهیون اذیت کنه حتی وقتی به جونگهیون گفت برا چی شرکت کرده جونگهیون یه لحظه درک کرد ولی بعد رفت تو فاز رقابت درصورتی که مستوتستن دوستانه جلو برن همونطوری که بونگ ره از برده شدن جونگهیون واقعا ذوق کرد
گرچه قسمت اخر انقدر از دوستیشون تا عشقشون قشنگ بود واقعا لذت بردم
خب خیلی حرف زدم،خلاصه اینکه من خیلی این سریالو دوست داشتم زوج چه پیل و یونگ ره برای من خیلی شیرین بود،جونگهیون و داداش یونگ ره خیلی دوست داشتم حیف که بهشون زیاد توجه نشد